شنل ِ پاره

نينا بربروا/ فاطمه وليانی
نشر ماهی/ 80 صفحه
1500 تومان



سخته دربارش نوشتن. عالی بود. عالی. باعث شد بدون اين كه بفهمم چندتا ايستگاه BRT رو اضافه برم. اتفاقی كه اولين بار بود كه برام می افتاد! كتاب شديدن كوتاهه. 80 صفحه، اونم قطع جيبی. ولي خوندنش طول كشيد. لحنش آروم بود. يه جورايی انگار با لحنش داشت تو سرم پتك می زد. نمی دونم چطور بگم، كتابش يقم رو گرفته بود.
از اون سری كتاباييه كه اون قدر دوستشون دارم كه حتی خيلی دلم نمی خواد معرفی شون كنم. واقعن حسش عالی بود. اصلن نمي دونم چی بگم. واقعن فرافوق العاده بود. همين.

بار اول در خرداد 89

تماشاچی محكوم به اعدام

ماتئی ويسنی يك/تينوش نظم جو
نشر نی/از سری دور تا دور دنيا/شماره 10
128 صفحه/2000 تومان



چهارمين نمايشنامه ای بود كه از ويسني يك مي خوندم. قبلن پيكر زن، خرس های پاندا و اسب های پشت پنجره رو خونده بودم. يه جورايي سبكش رو مي فهمم و احساس مي كنم كه بايد بخونمش؛ ولي فكر نمي كنم هيچ وقت ويسني يك نويسنده محبوب من بشه.
تماشاچی محكوم به اعدام، پست مدرن بود. البته نه به نحو مشمئز كننده. يه جورايی دوست داشتنی بود. احتمالن اجرای نمايشش مي تونه جذاب باشه. البته موقع خوندش، بعضي جاها حسم اين بود كه زيادی داره كش مي ده (به خصوص در نيمه ي اول) ولي از يك جايی به بعد كه روند نمايش عوض مشه رو واقعن دوست داشتم. خيلي خوب به نمايش شور مي داد. قسمت «نويسنده» هم كه عالی بود (البته اون جايی كه به عنوان شاهد احضار مي شه)
اشكالی كه به نظرم تو خرس های پاندا هم به قوت وجود داشت اينه كه ويسنی يك فلسفه خونده و به فلسفه شرق هم علاقه منده (و هم گويا مسلط). مي خواد يه جورايی آخر نمايشنامه اين حرفا رو به زور داخل كنه. شعارهاش در خلال نمايش اصلن آزاردهنده نيست، حتي به سختی به چشم مي آد. ولي براي من اين جور پايان ها دوست داشتنی نيست. احساس مي كنم هنوز قلم ويسنی يك (البته تا جايی كه من خوندم) در سورئال كردن فضاي انتهايی خامه.
البته در كل راضيم. سر جمع بد نبود. حتي مي شه گفت خوب بود.

بار اول در خرداد 89ش

خيانت

هارولد پينتر/ نگار جواهريان، تينوش نظم جو
نشر ني/ از سري دور تا دور دنيا/شماره 9
127 صفحه/ 2000 تومان


اصلن نمي تونم بگم يك نمايشنامه عادي بود. هر چند براي من يه شاهكار نبود اما اين اصلن به معناي خيلي خوب نبودن اون نيست. كلن فكر مي كنم اگر كسي مجموعه نمايشنامه هاي «دور تا دور دنيا» نشر ني رو بخره ضرر نمي كنه. ميشه گفت، ارزش خريدن رو دارن. تا جايي هم كه من خوندم، ترجمه ها خوب بودن.
نويسنده خيانت، هارولد پينتر، نمايشنامه نويسِ انگليسي برنده نوبل دو هزار و پنجه. فکر می کنم ايده زماني پرده ها واقعن كار خلاقانه اي بود. شايد اول به نظرم مي اومد كه داستان لو رفته ولي با پيش رفتن پرده ها تازه برايم دليل اين كار نويسنده جا افتاد.
توي نمايشنامه به وضوح مي شه قدرت نويسندگي رو ديد. صحنه ها با گفت و گوي افراد ساخته مي شن. نمايشنامه نويس وسعت ابزاري كه مثلن رمان نويس براي توصيف يك صحنه يا فرد رو داره، نداره. (خب البته اين خاصيت روايت نمايشيه) در خيانت، پينتر واقعاً تحسين برانگيز كار كرده، به خصوص درباره رابطه دوستي جري و رابرت - دوشخصيت مرد نمايش - به خوبي مي شه از پشت ديالوگ هاشون حسشون كرد. با ايده ي زماني نويسنده هم که به داده هاي ذهني شون دسترسي داريم. واقعن خوب درآورده.
از اون سري كتاب هاييه كه اين قدر نزديك به زندگي روايت مي شن كه آدم دوست داره بعدش قدم بزنه و قدم بزنه و با خودش فك كنه كه زندگي می تونه همين صحنه نمايش باشه. (يا رمان يا داستان كوتاه، چه فرقي ميكنه)
بار اول در اردي بهشت 89

گاوخوني

جعفر مدرس صادقي
نشر مركز/ چاپ نهم
110 صفحه/2800 تومان


خوب بود. شيوه نوشتنش رو دوست داشتم. از جاي خوبي شروع كرد و جاي خوبي هم تموم كرد. من اين طور تموم كردن رو واقعن دوست دارم. فكر مي كنم كاملن قابليت داشت تا دويست، سيصد صفحه پيش بره؛ ولي نويسنده اين طور ترجيح نداده بود و اين كوتاهي جذاب بود. سير روايتش سريع بود ولي توي ذوق نمي زد.
به جز چهار اسم خاص - گمون نمي كنم از اين بيشتر بود - اسم خاص ديگري در كتاب نيست. بقيه با شغلشون يا نسبت فاميليشون مشخص مي شن. (حتي وقتي اسامي خاص مي آد، معمولاً باهاشون شغل طرف هم ذكر مي شه.) البته اين مطلبي نيست كه به چشم بياد و احتمالن نويسنده از قصد اين كار رو نكرده باشه. حس مي كنم نيازي به اين كار نداشت. شايد در «مدير مدرسه»، نثر شتاب زده جلال اجازه ورود اسامي به كتاب رو نمي ده اما اين جا پرهيز نويسنده از پرحرفي و پيچيده كردن داستان باعث اين مطلبه. سبك، مشخصن سبك آمريكاي شماليه.
فقط نكته يي كه تو داستان تو چشمم زد، وضعيت اقتصادي و نحوه ي سر كردن راوي بود. خب، مدرس صادقي سعي مي كنه يه موقعيت كاملن ملموس و رئال ايجاد كنه و از دل اون بره توي رؤيا و ... . پس بايد اين دنياي وقعي رو خوب دربياره كه انصافن هم مي شه از اين مورد اغماض كرد. شايد اين حس شخصي من باشه و براي بقيه نحوه ي گذروندن و سركردن راوي كه بي كار بود و تو روز تو خيابونا علاف بود و اين كه چي مي خورد و اينا، اصلن مهم نباشه.
در كل دوستش داشتم.
بار اول در اردیبهشت 89