‏نمایش پست‌ها با برچسب انتشارات نیلوفر. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب انتشارات نیلوفر. نمایش همه پست‌ها

خداحافظ گاری کوپر

رومن گاری/ سروش حبیبی

انتشارات نیلوفر/ ۲۸۷ صفحه

۴۸۰۰ تومان

وقتی بعد از مدت‌ها می‌خوام دوباره اینجا رو شروع کنم، باید برای چیزی باشه که ارزشش رو داشته باشه.

خداحافظ گاری کوپر خیلی معروفه این باعث شد که مدت زیادی تو کتاب خونم خاک بخوره. یه قانون نانوشته یی هست که می‌گه کتابایی که بیش از حد، بین همه، معروف می‌شن؛ احتمال خوب از آب درآمدنشون زیاد نیست. به همین خاطر طول می‌کشه تا رغبت کنم برم سراغ همچین کتابایی، هر چند به مثال نقض‌هایی هم مثل همین کتاب بر بخورم.

دفعه‌ی اول حدود هفت، هشت ماه پیش رفته بودم سراغ این کتاب. ۲۰ صفحه‌ی اولش رو خونده بودم و خوشم اومده بود ولی نشد که ادامش بدم. اواخر اسفند و اوایل فروردین، فرصت خوبی شد تا برگردم سراغش.

درباره طرح داستان کتاب، حرف خاصی برای گفتن ندارم، یک روایت دستمالی شده. ولی هر چیز تکراری و دستمالی شده یی لزومن بد نیست. بستگی به نوع روایت داره که خب، روایت این کتاب در نوع خودش منحصر به فرده. البته اصلن یک دست نیست. مثلن اوایل کتاب فرافوق العاده ست. نویسنده از تکنیک‌های فوق العاده دل چسبی استفاده می‌کنه. در ادامه افت غیر قابل قبولی می‌کنه ولی وسطای کتاب، جاهیی هست که واقعن دوباره عالی می‌شه (جایی که کشیش و لنی تو کوه با هم بودند، واقعن خوب بود) اما اواخر داستان دوباره افت وحشتناکی می‌کنه و حتی تا حدودی شبیه نوشته‌های پاورقی می‌شه. توصیه می‌کنم که فروید رو به خصوص آخر داستان فراموش نکنید؛ کمی از لحاظ روایت، اوضاع بهتر می‌شه.

ولی برا من، به شخصه چیزای مهم تری تو این کتاب وجود داشت که به کل ضعف‌های روایت رو فراموش کردم. رومن گاری حرف‌هایی رو داره با لحن خاص خودش می‌زنه. برام اذیت کننده نیست که حدود سه بار زاویه دید توش عوض می‌شه. وسط خوندن رمان، بار‌ها این سوتی‌های تکنیکی برام مشهود بود که با یه باز خوانی ساده، مشکل حل و فصل می‌شد ولی شاید این جوری کار خراب می‌شد. این کتاب، همین جوری با این ضعف هاش برام قشنگ تره. شاید یه خطابه باشه، یه مشت شعار یا هر چیز دیگه‌ای. ولی ‌این شعار‌ها رو اون قدر صادقانه گفته که کاملن همراه می‌شدم. بهتره بگم، یه جورایی هواییم می‌کرد.

به همین خاطر هم، یکی دو روز بعد از اینکه تمومش کردم، ردش کردم، رفت. اگر تو کتاب خونم میموند به احتمال قوی دوباره می‌خوندمش و این می‌تونست کاملن هواییم کنه. هوایی شدن خطرناکه.

ترجمه‌ی سروش حبیبی هم که مثل همیشه خیلی خوب و تمیز بود امیدوارم حالا حالا‌ها زنده باشه و ترجمه کنه بعضی این مترجم‌های جوون روشنفکر نما، گند می‌زنن به سر تا ته کتاب و کل خوندن و نوشتن!

+ این کتاب در افست
+ این کتاب در رمز آشوب ( بعد از خوندن کتاب، بخونید)ء
بار اول در اسفند ۸۹ و فروردین ۹۰

مسخ و درباره مسخ

کافکا/ فرزانه طاهری
انتشارات نیلوفر/ 1200 تومان

بعد از چندتا کتاب نه چندان خوب، آدم لازمه یه کاری بکنه که مطمئن باشه درسته. مدت ها بود که می خواستم برای بار دوم مسخ رو بخونم. خیلی وقت ها هم پیش می اومد که – مثل همین خستگی از دست کتابای بی خود – بهانه داشتم، ولی درد ِ خوندنش رو نداشتم. اما این بار به اندازه کافی افسرده و خسته و کلافه از دست اطرافم (و شاید خودم) بودم که جز کافکا نمی شد.
مسخ رمان کوتاهی ست (یا داستان کوتاه بلند، چه فرقی می کنه) که اصلن زیاده گویی ندارد. حقیقت عریان است. لخت ِ لخت. همون طور هم بی رحم. از همون جمله اول این جوریه. خیلی با حوصله ولی درعین حال رَوون پیش می ره. شیوه روایتش عالیه، فوق العاده ست. نمی دونم دربارش دقیقن چی باید گفت، چی می شه گفت. آینه دنیای کثافتمونه یا این که ... . نمی دونم واقعن. یا این تعبیرات خشک تئوریک که چی می دونم داستانای کافکا طرح داره، پی رنگ نداره یا ... .
فکر می کنم تعبیر خود کافکا خوبه که می گفت من به الهام از بالا اعتقاد ندارم. متن باید از مغز استخوان بیرون بیاد.
اما نصف کتاب هم حرفای ناباکوفه. اول درباره خواننده خوب و هنر و تخیل و ... حرف می زنه و بعد به سراغ مقایسه تطبیقی مسخ می ره و بعد - هم شاید بشه گفت ساختارگرایانه – به سراغ مسخ.
سعی می کنه از پیش داوری فرار کنه و کسانی که درباره کافکا و داستانش پیش داوری کردن رو به انواع مختلف مسخره می کنه (منظور از پیش داوری یعنی نقد به اصطلاح روان شناختی – نویسنده محور متن که قبل از این که به سراغ متن بره، می ره سراغ نویسنده و حالات روانیش.) ولی بعضی جاها خودش اجتهادهای عجیب و غریب می کنه؛ مثل این که گرگور بال داشته یا ... .
ناباکوف رو دوست دارم. البته نظریاتش رو درباره هنر قبول ندارم و صد البته بی راه نمی دونم. احساس می کنم زیادی چارچوب مند و انعطاف ناپذیر فکر می منه. حرف خودش هم زیادی قبول داره! ولی در کل دوستش دارم. فرزانه طاهری مجموعه خوبی درآورده.
بار دوم در تیر 89