‏نمایش پست‌ها با برچسب نشر چشمه. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب نشر چشمه. نمایش همه پست‌ها

عامه پسند

چارلز بوکوفسکی/ پیمان خاکسار

نشر چشمه/ چاپ سوم، ۸۹

۱۹۸ صفحه/ ۴۲۰۰ تومان

عامه پسند (عنوان کتاب) رو برای ترجمه‌ی کلمه‌ی «pulp» به کار برده. یه جورایی معنیش می‌شه «زرد»، «پاورقی» یا «مبتذل». مترجم هم انتهای مقدمه‌ی یک صفحه و نیمه‌ی اول کتاب هم تا حدودی به این مطلب اشاره کرده.

«عامه پسند» گویا آخرین رمان بوکوفسکیه. تو ایران از بوکوفسکی، کتاب شعر «سوختن در آب، غرق شدن در آتش» که اتفاقن همین نشر چشمه درش آورده، کتاب نسبتن معروفیه. البته خودم هنوز نخوندمش، پس نمی‌تونم نظری دربارش بدم. «موسیقی آب گرم» هم با ترجمه‌ی بهمن کیارستمی از نشر ماهریز، در اومده. دیگه نمی‌شناسم که آیا کتاب دیگه‌ای از این نویسنده‌ی آمریکایی تو ایران داریم یا نه.

اول کتاب نوشته تقدیم به بد نوشتن. به هیچ وجه طرح داستان خاص و پیچیده یی نداره. یه پلات مبتذل و مسخره. ولی واقعن کاری که با این مسخرگی می‌کنه، در خور توجهِ. خیلی خوب مسخرگی و ابتذالی رو که همه در طول شبانه روز دگیرشن، نشون می‌ده. کاریکاتوروار و کمدی. وسطای این کمدی هم، تیکه‌هایی از حدیث نفس راوی با خودش می‌آره که فضای پوچ داستان رو به خوبی تکمیل می‌کنه. خوبه، من دوستش داشتم.

کتاب خوش دستیه. وقتی شروعش کردم، حیفم اومد زمینش بذارم و حدود یه سه ساعتی مشغولش بودم. البته یه نفس نخوندمش ولی وسطش شاید مجموعن بیبش‌تر از یه ساعت وقفه نیفتاد. بعضی وقتا لازمه کنار مثلن همینگوی، یه چیز این طوری بخونیم؛ یه کاریکاتور مضحک و شلخته ولی به شدت واقعی و البته مثل بقیه‌ی چیزایی که واقعی ان، بعد از یه مدتی دردناک.

بار اول در فروردین ۹۰

تارک دنیا مورد نیاز است

میک جکسون/ گلاره اسدی آملی
نشر چشمه/ چاپ پنجم
158 صفحه/ 3000 تومان


روی جلد، زیر عنوان نوشته " ده داستان تأسف بار ". ولی صفحه ی اولو که باز کنید، تو شناسنامه کتاب برای کتاب خونه ملی، برای عنوان اصلی نوشته « از سری داستان های طنزآمیز انگلیسی » که پر بیراه هم نگفته. از همون داستان اولش دستون میاد. فکر می کنم کتاب برای گروه سنی کودک و نوجوانه. هر چند از همون بچگی برای من این گروه بندی ها (گروه سنی الف و ب و ...) معنی خاصی نداشتند.
در مجموع کتاب خوبی بود. ارزش خوندن رو داشت. البته از بعضی از داستاناش خوشم اومد و از بعضی نه چندان. "ربودن موجودات فضایی" بس یار(بیشتر از بسیار) خوب بود. "بی هیچ ردپایی" هم نسبتن متأثرکننده. "تارک دنیا مورد نیاز است" هم خوب بود.
عادت جالبی که نویسنده داشت این بود که اول بعضی داستاناش نطق می کرد. یه پاراگراف حرفای جالب می زد که نه می شه گفت نصیحت بود و نه چیز دیگه ای. (شاید "جملات قصار" مفهوم نزدیکی باشه ولی ترکیب فاجعه ایه که سعی میی کنم ازش برحذر باشم) مثلن درباره پولدار شدن و یا مرگ یا ... . تو شروع کردن موفق بود. اگه بخوام منصفانه بگم حتی داستانایی رو که دوست نداشتم خوب شروع کرده بود. سبک خاص خودش رو داشت.
به احتمال قوی اگه بعدن کتاب دیگه ای از میک جکسون ببینم، می خرم.
بار اول در تیر 89